systematic thinking

نظریه سیستم ها: تفکر سیستمی

ویدیوی حاضر، قسمت دوم از دورۀ آموزشی «تفکر سیستمی» است که توسط گروه نوآوری سیستم ها (Systems Innovation)  تهییه و در ادامه قسمت اول، توسط حامی فرهنگ سرمد ترجمه و بازنشر شده است. در قسمت اول (نظریه سیستم: مقدمه) مشاهده کردیم که هدف از این دوره آشنا کردن مخاطبان با مقوله تفکر سیستمی و به نوعی سیستمی اندیشیدن بود. حال در قسمت دوم، به صورت دقیق تر به ابعاد نظری تفکر سیستمی با تمرکز بر دو پارادایم تجزیه و ترکیب پرداخته می شود. در این ویدیو ابتدا با تعریف پارادایم تجزبه و تحلیل به عنوان پارادایمی که بر رویکرد تقلیل گرا استوار است و سعی دارد با تجزیه سیستم ها به عناصر تشکیل دهنده شان آنان را درک کند؛ آشنا می شویم. پس از بررسی این پارادایم و نگاهی به نواقص آن، مخاطب در ادامه این قسمت از دوره آموزشی تفکر سیستمی، با پارادایم ترکیب آشنا می شود. پاردایمی که بر خلاف پارادایم تجزیه، کل نگر است و عناصر یک سیستم را نه به صورت منفرد بلکه در زمینۀ روابط و عملکرد کل سیستم تحلیل می کند.

systematic thinking

اهمیت آشنایی با تفکر سیستمی

حتما تاکنون با گزارش ها یا اخباری مواجه شده اید که نشان می دهند اکوسیستم کرۀ زمین در طول قرون اخیر، بر اثر تحولات مختلف و کنش های انسانی تا چه اندازه دستخوش تغییرات فراوان شده است. از منظر کارشناسان، سازمان ها نیز همچون اکوسیستم کرۀ زمین همواره در حال تغییر و تحولات فراوانی هستند. تغییر و تحولاتی که گاه بر اثر عوامل برون سازمانی و گاه بر اثر عوامل درون سازمانی شکل می گیرند. به همین دلیل همانگونه که فهم تحولات اکوسیستم کرۀ زمین برای جلوگیری از تخریب بیشتر و اتخاذ اقدامات مناسب ضروری به نظر می رسد، فهم تحولات سازمان ها نیز برای پایدار نگه داشتن آنان بسیار مهم است. بنابراین امروزه اگر مدیران سازمان ها بخواهند از فروپاشی مجموعه خود جلوگیری کنندو بر اثربخشی آن بیافزایند می باید تلاش کنند تا درک خود از نحوۀ عملکرد سازمان شان را افزایش دهند. درکی که از منظر بسیاری از پژوهشگران می تواند از خلال تفکر سیستمی حاصل شود.

تفکر سیستمی به مدیران سازمان ها کمک می کند تا بتوانند رویدادهای پیچیده را شناسایی کنند، آنان را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند و سپس تصمیماتی درست برای مواجه با آنان اتخاذ کنند. بنابراین تفکر سیستمی را به زبانی ساده می توانیم روش و ابزاری تلقی کنیم که به افراد امکان درک و تحلیل درست رویدادهای پیچیده را می دهد. درکی که نه تنها منجر می شود تا سازمان ها بتوانند از چالش های خود عبور کنند بلکه امکان اثربخش تر کردن اقدامات را نیز به آنان می دهد. حال در ادامه بیشتر به مفهوم سیستم و انواع آن می پردازیم.

سیستم یعنی چه و چه انواعی دارد؟

بنا بر تعاریف صورت گرفته، سیستم را می توان به مثابه کلیتی در نظر گرفت که حداقل دو جزء داشته باشد و این دو جزء از سه شرط زیر پیروی کنند:

  • هر یک از اجزاء امکان اثرگذاری بر روی عملکرد یا خصوصیات کل سیستم را داشته باشند.
  • هیچ کدام از آنان نتوانند اثرگذاری مستقلی بر کل سیستم داشته باشند.
  • هیچکدام از زیر گروه های اجزاء نتوانند اثر مستقلی بر روی سیستم اعمال کنند.

در نتیجه به صورت خلاصه سیستم را می توان کلیتی در نظر گرفت که قابل تقسیم به اجزایی مستقل و بدون ارتباط با یکدیگر نباشند. برا فهم بهتر سیستم ها می باید نگاهی به انواع آنان داشت. ما سیستم ها را بر اساس ویژگی ها و ساختاری که دارند می توانیم به سه دسته تقسیم کنیم که عبارتند از:

  • سیستم های مکانیکی: سیستم هایی همچون ساعت یا اتوموبیل که دارای یک قانون پیشینی تحمیلی هستند و از قوانین علی ذاتی پیروی می کنند را سیستم های مکانیکی می گوییم. به زبانی ساده، در این نوع از سیستم ها، انتخابی وجود ندارد و کلیت سیستم مبتنی بر هدف اولیه مشخص شده، خود را سامان می دهد و حرکت می کند. برای مثال یک ساعت نمی تواند به خودی خود کاری به غیر از آنچه برای او تعریف شده انجام دهد.
  • سیستم های ارگانیکی: این نوع از سیستم ها بر خلاف نوع قبلی حداقل یک هدف (مانند حفظ بقا) از خودشان دارند. شاید ساده ترین مثال برای این نوع سیستم ها بدن انسان باشد. اجزاء بدن انسان همگی در راستای حفظ بقای انسان عمل می کنند.
  • سیستم های اجتماعی: در این سیستم علاوه بر آنکه کلیت سیستم دارای یک هدف مشخص است بلکه اجزا نیز می توانند مستقلا اهدافی مشخص داشته باشد. بهترین مثال از این نوع سیستم ها، جوامع انسانی و سازمان ها هستند.

همانگونه که مشاهده کردیم هر چه از سیستم های مکانیکی به سمت سیستم های اجتماعی حرکت کنیم، پیچیدگی سیستم ها، اجزا و عملکرد آنان نیز افزایش می یابد. نکتۀ قابل توجه دیگر در رابطه با سیستم ها نوع  تعامل آنان با محیط است. بر همین اساس می توان سیستم ها را به دو نوع بسته و باز تقسیم کرد. سیستم های بسته سیستم هایی هستند که شرایط بیرونی اثری بر رفتار آنان ندارند (مانند ساعت) و بلعکس، سیستم های باز سیستم هایی هستند که همواره از شرایط و عوامل بیرونی متاثر می شوند (مانند یک سازمان). حال می توان بهتر درک کرد که چرا سیستم های اجتماعی پیچیده تر از سایر سیستم ها هستند. این سیستم ها علاوه بر آنکه  اجزاء شان از استقلال عملکردی بیشتری برخوردارند؛ بسیار نیز از شرایط بیرونی متأثر می شوند.

حال بنابر آنچه بیان شد می توان گفت که تفکر سیستمی روشی است برای دیدن جامع یک سیستم. در همین راستا نیز سیستمی اندیشیدن به مدیران سازمانی کمک میکند تا بتوانند به صورت دقیق تر الگوها و مکانیسم های موجود در سازمان شان را شناسایی و تحلیل کنند و بر مبناء آن به یک نگرش راهبردی دست یابند.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *