چرا «سازمان» ایمان محور؟
همۀ ما احتمالاً در اطراف خود با جمعهایی دوستانه یا خانوادگی آشنا هستیم که دست به فعالیتهای مشترکی مثل ایجاد صندوق وام یا انجام کارهای خیر میزنند. نگاهی دقیقتر به این گروهها، فرایند عملکردشان را بهتر نمایان میسازد. یک صندوق وام خانوادگی را در نظر بگیرید که ورودی آن را مجموعه پولهای تعداد محدودی از اعضای یک خانواده تشکیل داده است. افراد ماهانه مبلغی معین به یک حساب واریز میکنند تا امکان حضور در قرعهکشی دریافت وام را به دست آورند. چنین جمعهایی اغلب تا زمانی پایدارند که افراد نه تنها به یکدیگر، بلکه به مسئول گروه نیز اعتماد شخصی داشتهباشند و چنین اعتمادی است که آنان را نسبت به حکمفرما کردن قانون بیرونی برای درون گروه خود و یا ثبت رسمی فرایندهای مالی بینیاز میسازد.
حال فرض کنید که به دلایل مختلف از جمله نیاز افراد گروه به افزایش ورودی پول، یا تقاضای افراد بیرونی در جهت اضافه شدن به جمع، مرزهای یک صندوق خانوادگی به مرور گسترش یابد و اعضای آن طی چندین سال دهها برابر شود. آیا همچنان میتوان بر اساس اصول پیشین همچون اعتماد بینفردی و اتکا به افرادی آموزش ندیده، گروهها را به پیش برد؟ بدون شک اگر اعضای این گروه تمایل به پایداری فعالیتهایشان داشته باشند، مجبورند دست به تحولاتی متعدد بزنند. افراد در این جمع، دیگر الزاماً همدیگر را نمیشناسند و در نتیجه اعتماد بینافردی میان آنان قوی نخواهد بود. بنابراین گروه احتمالاً به سوی فرایندی خواهد رفت که مسئولین صندوق در سازوکاری انتخابی و شفاف تعیین شوند؛ برای کارآمدی بیشتر نیروهای متخصص را برگزینند یا استخدام کنند و از آنان انتظار داشته باشند تا تمامی گزارشها و اطلاعات را به صورت رسمی، مکتوب کنند و در اختیار همه قرار دهند.
اگر بخواهیم دقت فرایند تغییر در روایت پیشین را افزون کنیم میباید این مسأله را پیرامون تحول سازمانها در عصر مدرن پیبگیریم. از ابتدای عصر مدرن همواره روشنفکران متعدد تلاش داشتهاند در قالب نظریات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، تحولات جدید را تبیین کنند تا در پس آن به تغییرات مطلوب خود دست یابند. سازمانها و مسائل پیرامون آنان هرچند در ابتدا مرکز این مباحث نبودهاند و بیشتر میتوان رد آنان را در نظریات مرتبط با دولتها دید اما از اواخر قرن ۱۹م این حوزه نیز به صورت مشخص در مرکز توجهها قرار گرفت. ثبات بازار جهانی، پیچیدهتر شدن فرایندهای تصمیمگیری گروهها در سطوح مختلف، تقویت ایدۀ بهینه ساختن فعالیتها به خصوص در حوزۀ صنعت و دیگر مسائل به مرور اعتبار این ایده را افزود که سازمانها در جهان مدرن دیگر نمیتوانند به اشکال پیشین خود امتداد حیات داشتهباشند. نظریهپردازان مختلفی از ماکس وبر تا تالکوت پارسونز همواره در صدد آن بودند تا بتوانند در دورۀ مدرن، شکل جدید سازمانها را توضیح دهند؛ ساختهایی که در ساحت انتزاعی، اقتدار غیرشخصی در آنان حکمفرما بود، افرادی آموزشدیده در آن مشغول به کار بودند و به صورت دقیق و منظم تمامی فعالیتها و فرایندها ثبت و مکتوب میشد. شکی نیست که هیچ سازمانی را نمیتوان یافت که تمامی معیارهای یک سازمان انتزاعی در نظریات متفکران را داشتهباشد اما مسألۀ مهم آن است که هر سازمان یا گروهی که تمایل به پایداری و حیات در این دوره را دارد، مجبور است تا نظم خود را بر اساس مناسبات جدید تغییر دهد و به سوی پویا و کارآمد ساختن مجموعۀ خود پیش رود.
حال در این بخش تلاش خواهیمکرد تا با نگاهی اجمالی به برخی از سازمانهای مذهبی به این پرسش بپردازیم که در عصر مدرن، مشخصاً گروههای دینی چگونه خود را ساماندهی کردهاند و توانستهاند فعالیتهای خویش را گسترش دهند؟ آیا آنان صورتهای پیشین خود را حفظ کردهاند یا کوشیدهاند مجموعههایشان را مطابق اقتضائات زمانه متحول سازند؟ سازمانهای معرفیشده در این نوشتار، الزاماً موفقترین سازمانهای دینی نیستند اما میتوان در هریک از آنان به صورت مشخص، تلاشی برای حفظ حیات فعالیتها و گسترش مرزهای خود مشاهده کرد. پیش از ورود به توصیف این سازمانها بهتر است نگاهی داشتهباشیم به آنچه که ما آنان را «سازمانهای ایمان محور» مینامیم:
در یک تقسیم بندی کلان میتوان سه بخش دولتی، خصوصی و مدنی را از یکدیگر جدا ساخت. بخشهای دولتی و خصوصی همواره در اغلب کشورها از تعاریف مشخصی برخوردارند و به مجموعههای معینی نیز اشاره دارند. اما بخش مدنی هر اجتماع بنا به بافت فرهنگی، پیشینۀ تاریخی و قوانین آن از انعطافها و تقسیمبندیهای مختلفی برخوردار است. برخی دستهبندیهای رایج پیرامون سازمانهای جامعۀ مدنی عبارتند از: سازمانهای هیئت امنایی[۱]، سازمانهای غیردولتی[۲]، سازمانهای غیرانتفاعی[۳]، سازمانهای اجتماعی محور[۴]، سازمانهای ایمان محور[۵] و … . بنا براین در توضیح سازمانهای ایمان محور باید اینگونه گفت که این نهادها به عنوان بخشی از جامعۀ مدنی، در راستای دغدغههای مذهبی و با ارجاع به انگیزههای ایمانی فعالیتهای خود را سامان میدهند. هرچند این نوع سازمانها بر مبنای دستورات دینی رهبران خود عمل میکنند اما الزاماً فعالیتهای آنان در حوزۀ ترویج دین قرار ندارد. برای مثال در این بخش نیز سازمانهایی معرفی شدهاند که با توجه به دستورات دینیشان خود را موظف به افزایش رفاه و بهبود کیفیت زندگی افراد جوامع میدانند.
نگاهی به برخی از سازمانهای ایمان محور اسلامی [۶]
۱. بنیاد آیتالله خویی[۷]
بنیاد خویی از ابتدای تأسیس در سال ۱۹۸۹ به صورت هیئت امنایی با راهبری یکی از پسران یا نوههای آیتلله اداره میشده است. این سازمان که فعالیتهای خود را در امتداد وظایف مرجعیت معین کرده در حوزههای خدمات مذهبی، آموزشی و اجتماعی فعالیت میکند. بنیاد خویی هماکنون در کشورهای ایران ، عراق، هندوستان، پاکستان، بنگلادش، تایلند، مالزی، انگلستان، فرانسه و آمریکای شمالی فعال است. همچنین فرایند تصمیمگیری در این بنیاد نیز بدین صورت است که هیئت امنا هر شش ماه یکبار جمع میشوند و برنامههای کلان سازمان را بررسی و چگونگی پیشرفتشان را معین میکنند. بر اساس گزارشهای موجود، هیئت امنای بنیاد از دو ویژگی برخوردارند:
الف) اغلب با آیتالله ابوالقاسم خویی رابطۀ خونی یا خانوادگی دارند.
ب) با این که اغلب افراد، متولد کشور عراق هستند اما زندگی خود را در کشورهای مختلف ادامه دادهاند؛ بدین صورت که هر یک از اعضای هیئت امنای کنونی در پایتختی متفاوت ساکن است. امری که هم باعث معرفی شدن بنیاد به حوزههای مختلف جغرافیایی میشود و هم حضور نگرشهای متفاوت در هیئت مدیره را تقویت میکند.
تجربههای قابل توجه:
- پیش از تأسیس بنیاد، محمد تقی خویی، پسر آیتالله، هنگامی که در ابتدای دهۀ ۹۰ میلادی به لندن سفر میکند، متوجه وضع نابسامان شیعیان مهاجرتکرده به غرب میشود. این مسأله منجر میشود تا او مؤسسهای خیریه در آنجا تشکیل دهد.
- نکتة قابل توجه دیگر، اهمیت حضور افراد باتجربه و کلیدی در هیئت مدیرۀ بنیاد است. برای مثال پس از ورود دو تاجر به نامهای کاظم عبدالحسین و مصطفی گوکال، به هیئت مدیرۀ بنیاد، دو تحول مهم در بنیاد صورت میگیرد.
- بنیاد میتواند از مهارتهای مدیریتی آنان در حوزۀ بودجه و پیشبرد فعالیتها استفاده کند.
- هر دو نفر توانستند پس از مدتی، بنیاد را به جمعیتهای مسلمان ثروتمند در کشورهای مختلف معرفی کنند. (عبدالحسین به دلیل فعالیتش در کویت و گوکال به دلیل عضویت در کنفدراسیون خوجهها) نتیجة این معرفی و آشنایی، افزایش ورودیهای مالی در قالب خمس و کمک به بنیاد گشت.
۲. فدراسیون خوجههای اثنیعشری
این فدراسیون نزدیک به سی سال است که تأسیس شده و خود را سازمان ایمان بنیاد مینامد. اغلب فعالیتهای آنان در کانادا، شرق آفریقا، هند، خاورمیانه، پاکستان، بریتانیا و آمریکا است. فدراسیون خوجهها همچنین از جماعتها و کمیتههای مختلفی تشکیل شده که هر کدام متعلق به منطقهای خاص هستند. این فدراسیون به نوعی نقش میانجیگری و ساماندهی میان جماعتهای مختلف را بر عهده دارد. این کنفدراسیون هدف خود را کمک به مناطق کمبرخوردار و افزایش رفاه افراد آن میداند اما از سویی به گفتۀ خودشان قصد دارند تا «پیام اسلام» را نیز به فضاهای مختلف برسانند. عناوین کاملتری از فعالیتها و گزارش سالانۀ ۲۰۱۷ تا ۲۰۱۸ آنان، در سایت کنفدراسیون قابل مشاهده است.
۳. شبکۀ توسعۀ آقاخان[۸]
معرفی: چهل و نهمین امام اسماعیلیها این شبکه را تشکیل داده و بر مسائلی همچون سلامت، آموزش، فرهنگ، توسعۀ روستایی، نهادسازی و توسعۀ اقتصادی تمرکز دارد. تخمین بودجۀ سالانۀ این سازمان ۱۰۰۰ میلیون دلار آمریکا است و در مناطقی مثل آفریقا، آسیا و خاورمیانه کار میکند. این شبکه هماکنون، دارای ۹۶ هزار کارمند رسمی در ۳۰ کشور است و همچنین ۲ میلیون دانشآموز را در مناطق مختلف تحت حمایت خود دارد.
ارزیابی فعالیتها: مؤسسة آقاخان سالهاست برنامهای را تحت عنوان «ارزیابی کیفیت زندگی» شروع کرده تا بتواند میزان اثرگذاری فعالیتهایش را بر جوامع محلی بررسی کند. نگاهی به دستنامۀ «برنامۀ ارزیابی کیفیت زندگی» این سازمان نشان میدهد که شاخصهایی همچون، وضعیت اقتصادی خانواده، زندگی اجتماعی و فرهنگی، وضعیت محیط زیست، سلامت و آموزش، آزادی بیان برای شبکۀ آقاخان در ارزیابی کیفیت زندگی اهمیت فراوانی دارد و به همین جهت نیز تلاش شده چارچوبی برای این نوع ارزیابیها تدوین شود.
پانوشت:
۱ Trust
۲ Non-Governmental Organization (NGO)
۳ Non-Profit Organization (NOP)
۴ Community-Based Organization (CBO)
۵ Faith-Based Organization (FBO)
۶ Faith-Based Organization
۷ این گزارش خلاصهای است از مقالۀ «The Al-Khoei Foundation and The Transnational Institutionalisation of Ayatollah al-hkuis Marjaaiyyat» نوشتۀ Elvire Corboz
۸ Aga Khan Development Network
بدون دیدگاه